تب عصبی

لغت نامه دهخدا

تب عصبی. [ ت َ ب ِ ع َ ص َ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) 1 - تب هایی که در قولنج کبدی و کلیوی دیده میشود. 2 - تب های ضربه ای که در اثر ضربه های وارد بمغز و بصل النخاع دیده میشود. 3 - تب هایی که مربوطبه ضایعات مغزی است. رجوع به فیزیولوژی دکتر کاتوزیان ج 2 ص 244 و رجوع به تب و دیگر ترکیب های آن شود.

فرهنگ فارسی

۱ - تب هایی که در قولنج کبدی و کلیوی دیده میشود. ۲ - تب های ضربه ای که در اثر ضربه های وارد بمغز و بصل النخاع دیده میشود. ۳ - تب هایی که مربوط به ضایعات مغزی است.

جمله سازی با تب عصبی

💡 انسان‌ها همواره دغدغه فهم چگونگی یادگیری مغز را داشته‌اند و اکنون این امکان به واسطه فناوری‌های تصویربرداری عصبی پیشرفته بیش از پیش فراهم شده‌است.

💡 در دسامبر ۲۰۰۸ میلادی شرکت «استم‌سل» در ایالات متحده آمریکا، فاز اول از کارآزمایی بالینی پیوند سلول‌های بنیادی عصبی در انسان را آغاز کرد. این کارآزمایی موفق نبود و این شرکت، به‌دنبال نتایج ناامیدکنندهٔ حاصله، ورشکست شد.

💡 اعصاب نخاعی و مغزی، اعصاب محیطی مربوط به خود را جهت انتشار به اندام‌های فوقانی و تحتانی، تنه و سر و گردن به وجود می‌آورند. به عنوان نمونه اعصاب نخاعی شبکه‌های عصبی زیر را ایجاد می‌کنند:

💡 آستروسیت (astrocyte) یا آستروگلیا یا اختریاخته، یاخته‌ای گلیایی (پی‌بانی) و ستاره‌شکل است که تغذیه و حفاظت یاخته‌های عصبی را بر عهده دارد.

💡 هر کلاس بر روی یک انتقال دهنده عصبی یا ترکیبی از انتقال دهنده‌های عصبی متفاوت عمل می‌کند.

خویش یعنی چه؟
خویش یعنی چه؟
اورگیم یعنی چه؟
اورگیم یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز