بجای رسیدن

لغت نامه دهخدا

بجای رسیدن. [ ب ِ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) بجائی رسیدن. ( آنندراج ). به هدف نائل شدن. به مقصود رسیدن:
آزادگان بجای رسیدند و ما همه
زان رهروان که گرد پس کاروان خورند.نظیری.

فرهنگ فارسی

بجائی رسیدن به هدف نائل شدن.

جمله سازی با بجای رسیدن

💡 در نظریه مارکسیستی، یکی از طبقات اجتماعی جامعه زمانی به طبقه حاکم تبدیل می‌شود که نیروی مترقی اجتماعی به اندازه کافی قدرتمند باشد و با حمایت مردمی سایر طبقات اجتماعی بتواند طبقه حاکم پیشین را سرنگون کند. برای مثال، انقلابهای بزرگ قرن‌های ۱۷ و ۱۸ به این دلیل اتفاق افتاد که بورژوازی پرچمدار پیشرفت اجتماعی، طبقه جهانی شده بود. بورژوازی به تدریج شروع به از دست دادن شخصیت مترقی خود کرد و پس از به قدرت رسیدن به‌طور فزاینده‌ای ارتجاعی شد (چون بجای جستجوی پیشرفت اجتماعی بیشتر، شروع به پشتیبانی و حفظ وضع موجود کرد)

💡 و اگر بجای کارد و سنان تیر و کمان بوی دهند چنانکه صید نفور بود واز رسیدن دست دور، صید را بزند جزای برکه واجب آید؟

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تعامل یعنی چه؟
تعامل یعنی چه؟
لاشی یعنی چه؟
لاشی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز