بایست و نابایست
فرهنگ فارسی
جمله سازی با بایست و نابایست
عنف تو بر دشمنان کرد آنچه بایست و کند لطف تو بر دوستان چو دایه بر اطفال باد
چون روز قیامت شود … به عابد گفته میشود: به بهشت برو و به عالم گفته میشود: بایست و به سبب آنکه مردم را تربیت و ادب نیکو آموختی، برای آنان شفاعت کن.
از فیلمها یا مجموعههای تلویزیونی که وی در آنها نقش داشته است میتوان به پلیس، خط مرزی، از دست دادن آن، بایست و تحویل بده، خانه پدری من، سایهها، چهرهها، رعد نورد و دختری با چکمههای زرین اشاره نمود.
شیشۀ بایست و نا بایست را چون زلفِ دوست گر نمی خواهی که باشی زن صفت بر هم زنش
آنچه بود است و نباید ز میان خواهد رفت آنچه بایست و نبود است همان خواهد بود