باریک تار

لغت نامه دهخدا

باریک تار. ( ص مرکب ) پارچه یا فرشی که تارهای ظریف دارد. فَش، فشوش؛ گلیم درشت باریک تار. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

پارچه که تار های ظریف دارد

جمله سازی با باریک تار

دوک فلک پیر بسا رشته ی باریک کز بهر ردا رشت ولی تار کفن شد
مشکین لباس صوف که باریک بوده است فکر و خیال آن بشب تار میکنم
به باریک و تاری ره مشکل اندر چو خورشید روشن به خاطر منیرم
هزاران قول خوب و راست و باریک -  ازو یابند چون تار هزاره
در ره باریک و سخت سازد از او نردبان در شب تاریک و تار آرد از آن ماهتاب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
میلف یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
کس کش یعنی چه؟
کس کش یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز