ان سرا

لغت نامه دهخدا

( آن سرا ) آن سرا. [ س َ ] ( اِ مرکب ) آن سرای. آخرت. سرای دیگر. عُقبا. مقابل این سرای، دنیا:
پناه روانست دین از نهاد
کلید بهشت و ترازوی داد
درِ رستگاری ورا از خدای
ره توبه و توشه آن سرای.اسدی.

فرهنگ فارسی

( آن سرا ) ( اسم ) آخرت سرای دیگر عقبی آن جهان مقابل این سرای دنیا این جهان.

جمله سازی با ان سرا

و كسانى كه به طلب رضاى پروردگارشان صبورى كرده، نماز به پا داشته، و ازآنچه روزيشان داده ايم پنهان و آشكارا انفاق كرده اند، و بدى را با نيكى رفع مى كنند،ثواب آن سرا خاص ايشان است (22).
گويند اگر كسى اسم (الرقيب ) را بر در سرائى نويسداهل آن سرا از معاصى محفوظ مانند. ان شاء اللّه.
ای پاسبان آن سرا، تو نیز پنداری چو ما لیکن چه آگاهی ترا زان شب که بر ما می رود؟
ظهور سلطنت عشق او است در دو سرا در آن سرا قدمی نه در آن سرا به سرآ
او از امنيّت كامل برخوردار است و روز رستاخيز روز وحشت و هراس او نيست او در آن سرا،برنده است و روز رستاخيز، روز زيان ديدگى او نيست.
همیدون آن سرای خسروی گاه به چشم من چو زندان بود و چون چاه