ترتیه

لغت نامه دهخدا

ترتیه. [ ] ( اِخ ) یکی از امرای سلطان محمد خوارزمشاه که با گورخان برخلاف سلطان هم عهد شده در جنگ سلطان با گورخان از سلطان محمد برگشت. جوینی آرد: و ترتیه که امیری بود از اقربای مادر سلطان به نیابت خود با سلطان سمرقند نامزد کرد. ( جهانگشای جوینی ج 2 ص 76 ). و ترتیه را که امیری بود ازجمله اقارب تَرکان خاتون به شحنگی سمرقند نامزد فرمود و سلطان متوجه خوارزم گشت. ( جهانگشای جوینی ج 2 ص 81 ). اصفهبد و ترتیه... با یکدیگر برخلاف سلطان هم عهد شدند و نزدیک گورخان در خفیه رسولی فرستادند که ما با لشکر، روز مصاف از سلطان برگردیم بقرار آنک چون غالب شود خوارزم، ترتیه را مسلم باشد و خراسان اصفهبد را. گورخان نیز به اضعاف آن ایشان را موعود گردانید... ( جهانگشای جوینی ج 2 ص 84 ).

جمله سازی با ترتیه

شاهسون ترتیه (به لاتین: Shakhsevan Tretye) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان بیلقان واقع شده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گاییدن
گاییدن
لسان الغیب
لسان الغیب
خویش
خویش
معجر
معجر