افزونی کردن

لغت نامه دهخدا

افزونی کردن. [ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) زیاده از ضرورت خواستن. از حد درگذشتن. بی اعتدالی کردن. تمزین. تمزن؛ افزونی کردن بر کسی. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

زیاده از ضرورت خواستن از حد در گذشتن.

جمله سازی با افزونی کردن

چون نیم در بند افزونی طلب کردن ولیک رأی شه دادند که باشد از کفافی نا گزیر
وَ قاتِلُوا و کشتن کنید فِی سَبِیلِ اللَّهِ در راه خدای و در آشکارا کردن دین اسلام، الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ بآن کسها که با شما جنگ میکنند در سبیل باطل و مه آوردن دین کژ، وَ لا تَعْتَدُوا و اندازه در مگذارید و افزونی مجوئید إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ که اللَّه دوست ندارد اندازه در گذارندگان را.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال پی ام سی فال پی ام سی فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال انگلیسی فال انگلیسی