افتان افتان

لغت نامه دهخدا

افتان افتان. [ اُ اُ ] ( ق مرکب ) حرکت ورفتار بطور افتادگی و بطور آرامی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

حرکت و رفتار بطور افتادگی و بطور آرامی.

جمله سازی با افتان افتان

الف- حالت بار افتان: در این حالت ارتفاع آب در طول زمان در استوانه داخلی مرتباً کاهش می یابد. یعنی در طول آزمایش به استوانه داخلی آب افزوده نمی‌شود.
فغانی می رود افتان و خیزان بر سر راهی که جان خود به پای رخش آن صید افگن افشاند
در اين هنگام ملائكه گفتند: اى لوط ما فرستادگان پروردگار توايم، آرام باش ‍ كه اينقوم به تو نخواهند رسيد، آنگاه همه آن مردم را كور كردند و مردم افتان و خيزان متفرقشدند.
به کویت آمدم افتان و خیزان بهر دیداری امید جان به لطف تست، اگر بیش آمدم، گر کم
گهی افتان و خیزان چون غباری در بیابانی گهی خاموش و حیران چون نگاهی بر نظرگاهی
شكست خوردگان اميدوار خود را در هنگام شكست نمى بازند و افتان و خيزان به راه پيمائىخود ادامه مى دهند و بالاخره به مقصد مى رسند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
قرین رحمت
قرین رحمت
جلب نظر
جلب نظر
همبستر
همبستر
سپور
سپور