لغت نامه دهخدا
( آشامنده ) آشامنده. [ م َ دَ / دِ ] ( نف ) نوشنده. شارب. خورنده مایعی.
( آشامنده ) آشامنده. [ م َ دَ / دِ ] ( نف ) نوشنده. شارب. خورنده مایعی.
( آشامنده ) کسی که نوشیدنی بیاشامد، نوشنده.
( آشامنده ) ( اسم ) کسی که آب یا مایع دیگر آشامد نوشنده.
نوشنده شارب
💡 نهال واژهای عربی و به معنای آشامنده است که در اینجا منظور از آن شترهای آشامنده در تصویر این صورت هستند.
💡 (اى نفس ! پس از حسين زنده نباشى ! او و يارانش آشامنده مرگهايند و تو آب سرد مىنوشى ؟!... اين با ديندارى من ناسازگار است ).( 99)