ادنیان

لغت نامه دهخدا

ادنیان. [ اَ ن َ ]( ع اِ ) تثنیه گونه ای از ادنی بمعنی اقرب. ( معجم البلدان ). || ( اِخ ) نام وادئی است در بلاد عرب.( معجم البلدان ). نام دو وادی است. ( مراصد الاطلاع ).

فرهنگ فارسی

اقرب نام وادئی است در بلاد عرب

جمله سازی با ادنیان

💡 در بهار سال ۱۳۲۱ قوای ارتش ایران بفرماندهی سرهنگ ارفع برای سرکوبی عشایر ازسنندج عازم سقز شد و ستاد خود را در روستای صاحب دایر کرد و در کوه بلند حاجی تاوه توپ و خمپاره و مهمات زیادی برای دفاع و حمله مستقر کرد که قوای جسور عشایر سرمست از پیروزی خود به‌آبادی صاحب حمله کردند اما در نزدیکی آنجا و در آبادی کمنتو شکست خورده و ناچار بسوی بانه عقب‌نشینی کردند اما با رسیدن به بانه باز هم نفسی تازه کرده و با عزم راسخ به ستاد فرماندهی ارتش در صاحب حمله‌ور شد. در این حمله از سوی سرهنگ ارفع هیئتی مرکب از علی آقا امیر اسعد و محمد آقای عباسی و چند نفر دیگر را مأمور مذاکره کرد تا محمد رشیدخان دست از تعدی و تجاوز بردارد اما محمد رشیدخان این مذاکره را ضعف اردوی دولتی قلمداد کرد و با رد هر گونه مذاکره دستور داد نیروهای وی به کوه حاجیه تاوه یورش برده و توپ و خمپاره و مهمات آنجا را تصرف نمایند. این کوه در کنار آبادی کاکه سیاب واقع و بر آبادی صاحب و جاده آدنیان مشرف است و فتح آن از سوی عشایر موجب حیرت فراوان است. در این یورش مهاجمین توانستند این قله را فتح کرده و توپ سنگین ارتش را از بالای کوه به عمق دره پرتاب کنند. فرمانده ارتش یعنی سرهنگ ارفع که می‌دید نیروی عمده عشایر در جبهه حاجیه تاوه مشغول نبرد هستند از سوی دیگر به باقیمانده حمله‌ور شد و با وجود فتح حاجیه تاوه قوای محمد رشیدخان این بار هم شکست خورده و عقب‌نشینی کردند.