در زبان و ادبیات فارسی، برای اشاره به مکان قضای حاجت، واژهها و اصطلاحات متعددی به کار رفتهاست. از جملهی این عبارات میتوان به مستراح، مَبال، مَبرز، بیتالخلا، خَلاء و آبشتنگاه اشاره نمود. هر یک از این اصطلاحات، با پیشینهای ویژه در متون ادبی، تاریخی یا گویشهای محلی به کار میرفتهاند و نشاندهندهی غنای زبان فارسی در بیان مفاهیم گوناگون با ظرافتی خاص هستند.
برخی از این واژگان ریشهای عربی دارند، مانند مستراح به معنای محل استراحت و آسایش، بیتالخلا به معنای خانهی خلوت و خَلاء به معنای فضای خالی. در مقابل، عبارت آبشتنگاه کاملاً فارسی است و از ترکیب آبشتن (شستوشو) و گاه (مکان) تشکیل شده و بر کارکرد شستوشو در این مکان تأکید دارد. واژهی مَبرز نیز به معنای محل ظهور و بروز است و به طور مجازی برای این منظور استفاده میشده است.
امروزه در فارسی معیار و رسمی، واژهی توالت یا عبارت دستشویی متداولترین و پذیرفتهشدهترین اصطلاحات برای اشاره به این مکان هستند. با این حال، آگاهی از اصطلاحات تاریخی و ادبی پیشین، نه تنها در درک متون کهن کاربرد دارد، بلکه گویای تحول فرهنگی و زبانی جامعه در انتخاب الفاظ با حساسیتهای اخلاقی و اجتماعی رایج در هر دوره است.