ابن غیاث

لغت نامه دهخدا

ابن غیاث. [ اِ ن ُ ] ( اِخ ) کمال الدین بن غیاث الفارسی. ظاهراً در اواسط قرن هشتم هجری. او را در مناقب خاندان قصائدی است و اشعار او مشهور است و مردم را بدو اعتقاد نیکو بوده است، و گویند روزی ابراهیم سلطان میرزا او را طلب کرد و پرسید از مذاهب چهارگانه کدام بهتر است ؟ گفت ای سلطان عالم پادشاهی در درون خانه نشسته است و این خانه چهار در دارد از هر دری که درآئی در این خانه سلطان راتوانی دیدن، تو جهد کن تا قابلیت خدمت سلطان حاصل کنی از در سخن مگوی از صدر نشان جوی. شاهزاده بار دیگر بازپرسید که ای مولانا متابعان کدام مذهب فاضلترند؟گفت صالحان هر قومی و هر مذهب. سلطان را این سخن ازمولانا خوش آمد. ( نقل باختصار از تذکره دولتشاه ).

فرهنگ فارسی

ظاهرا در اواسط قرن هشتم میزیست

جمله سازی با ابن غیاث

پس از به قدرت رسیدن، وی آزار و شکنجهٔ اسماعیلیان را که در زمان پدرش رایج بود، آغاز کرد. سیف‌الدین همچنین دو پسر بهاءالدین سام یکم، غیاث‌الدین غوری و معزالدین محمد غوری را آزاد کرد. بعداً با کمک غیاث‌الدین او جنگ علیه ترکان اوغوز را آغاز کرد اما طی نبردی در سال ۱۱۶۳ در نزدیکی مرو توسط برادر ورمش ابن شیث که وی او را اعدام کرده بود، کشته شد. پس از او غیاث‌الدین محمد غوری جانشین‌اش گردید.
سرانجام غیاث‌الدین در سال ۵۹۹ هجری چشم از جهان فروبست. به‌قول ابن اثیر:
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کص یعنی چه؟
کص یعنی چه؟
سراسیمه یعنی چه؟
سراسیمه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز