اب ریختن

فرهنگ معین

( آب ریختن ) (تَ ) (مص م. ) ۱ - داخل کردن آب در ظرفی. ۲ - ادرار کردن، پیشاب ریختن.

فرهنگ فارسی

( آب ریختن ) ( اسم ) ۱- گودالی که برای آبهای مستعمل مانند آب حمام و مطبخ کنده باشند. ۲ - مستراح مبرز. ۳ - ظرفی که از آن آب ریزند آفتابه. ۴ - دلو ( آبکش ). ۵ - سرازیریهایی که آب آنها برودی میرسد.

جمله سازی با اب ریختن

دوات، لیقه، قلمتراش، قط زن، سنگ تیزکن قلمتراش، قلمدان، زیردستی از نوع فوم یا چرمی، مِسطره، ابزار به‌هم زدن لیقه و مرکب، قاشق مخصوص آب ریختن در دوات یا قطره چکان.
اگر مطمئن هستید که با اسید تماس پیدا نمی‌کنید سعی کنید لباس، جواهر و ساعت قربانی را در حالی که به آب ریختن ادامه می‌دهید خارج کنید.
دوات، لیقه، قلمتراش، قط زن، سنگ تیزکن قلمتراش، قلمدان، زیردستی از نوع فوم یا چرمی، مِسطره، ابزار به‌هم زدن لیقه و مرکب، قاشق مخصوص آب ریختن در دوات یا قطره چکان.
شوخی یدی یا شوخی عملی یا شوخی خرکی یا شوخی‌های زننده یا شوخی تند به نوعی از شوخی گفته می‌شود که باعث عدم‌راحتی، خجالت یا رفتن آبروی فرد قربانی می‌شود (مثلا آب ریختن سرکسی) معمولاً این نوع شوخی‌ها بین دوستان خیلی نزدیک باب هست و گاهی باعث ناراحتی فرد قربانی می‌گردد.