حظایر

لغت نامه دهخدا

حظایر. [ ح َ ی ِ ] ( ع اِ )ج ِ حظیرة. حظائر. جایها که درآن خرما خشک کنند. محوطه ها که از چوب و نی سازند.
حظایر. [ ح َ ی ِ ] ( اِخ ) نام موضعی به یمامه دارای نخلستانها. حظائر.

فرهنگ فارسی

جمع حظیره
نام موضعی به یمامه دارای نخلستانها

جمله سازی با حظایر

گه ز قدوس در حظایر قدس گردد او نقطۀ دوایر قدس
در روایتی گفته شده است که مؤمنان جن و فاسقان شیعه به بهشت نمی‌روند و در حظایری (دخمه‌هائی) بین بهشت و جهنم ساکن می‌شوند؛ اما برخی نیز این قول را غیرقابل اعتماد (نامعتبر) عنوان کرده‌اند و براساس آیاتی از قرآن درباب عمومیت ثواب مؤمنان جن را از اهل بهشت به‌شمار آورده و یا برخلاف ظاهر روایت در مرتبه‌ای از بهشت دانسته‌اند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال درخت فال درخت فال شمع فال شمع