اب بن

لغت نامه دهخدا

( آب بن ) آب بن. [ ب ِ ب ُ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) سادآوران. و آن چیزی است چون صمغ که در بیخ درخت گردکان کهنه و مجوف یابند.

فرهنگ فارسی

( آب بن ) ( اسم ) چیزیست مانند صمغ که در بیخ درخت جوز هندی کهنه و مجوف یابند.
ساد آوران و آن چیزی است چون صمغ که در بیخ درخت گردکان کهنه و مجوف یابند

جمله سازی با اب بن

آنکه لطف جانفزای او ز روی خاصیت نوشدارو سازد از آب بن دندان مار
در مورد وجه تسمیه تنکابن نظریهٔ دیگری نیز بیان شده؛ تنکابن یا تنک آب بن یعنی جائیکه جلگه ساحلی دریای کاسپین تنک می‌شود. در زبان مازندرانی «تنک» به معنی اندک و کم است. آن قسمت از ساحل دریا که اندک از بن کوه فاصله دارد به عبارت دیگر آن قسمت از ساحل دریا که با پهنای کمی از بن آب ظاهر شده‌است تنک آب بن یا تنکابن نامیده شده‌است. البته دلیل دیگری نیز برای فلسفه این نام بیان شده که به علت تابستان‌های شرجی و طاقت فرسا و همچنین زمستان تقریباً سرد منطقه و شرایط کشاورزی در این آب و هوا از واژه «تن کاه» به معنی کاهنده جسم و تن برای سختی تعبیر از تن کاه بن به تنکابن درآمده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
علت
علت
چیپ
چیپ
گرایش
گرایش
فال امروز
فال امروز