عاشق اصفهانی

لغت نامه دهخدا

عاشق اصفهانی. [ ش ِ ق ِ اِ ف َ ] ( اِخ ) مؤلف مجمع الفصحاء آرد: نام او آقامحمد و شغل وی خیاطت و حالتش قناعت طبعش عالی و اشعارش حالی در شیوه غزل سرایی طرزی دلپسند دارد. معاصر هاتف و آذر بوده است و او راست: دیوان غزلیات. گویند اشعار او به ده هزار رسیده است در غزلیات مضامین عاشقانه دارد از آن جمله است:
تاجر عشقم به کف مایه و سودم وفا
تا که شود مشتری تا چه دهد در بها
ما و دل بی نصیب هر دو فقیر و غریب
تا که شود مهربان تا که شود آشنا.
وفات وی به سال 1181 هَ. ق. اتفاق افتاده است. ( از مجمع الفصحاء ج 2 ص 346 ). و رجوع به الذریعه ج 9 ص 672 شود.

فرهنگ فارسی

مولف مجمع الفحصائ آرد: نام او آقا محمد و شغل وی خیاطت و حالتش قناعت طبعش عالی و اشعارش حالی در شیوه غزل سرایی طرزی دلپسند دارد.

جمله سازی با عاشق اصفهانی

میرزا محمدنصیر بن عبدالله اصفهانی در سالی نامعلوم در اصفهان زاده شد. در زادگاهش به پزشکی پیشه‌ور بود و به شعر گرایید. با معاصران خود مشتاق اصفهانی، شعله گلپایگانی، عاشق اصفهانی، صهبا، هاتف اصفهانی و آذر بیگدلی معاشر بوده‌است. او در دوران زندیه در سرودن اقسام شعر، به‌ویژه غزل و مثنوی شهرت یافت؛ منظومهٔ مشهورش پیر و جوان نام دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مدیون
مدیون
مخنث
مخنث
ایت
ایت
نکس
نکس