زنجموره

لغت نامه دهخدا

زنجموره. [ زَ / زِ ج ِ / ج َ رَ / رِ ] ( اِ ) ظاهراً تصحیف و تحریف شده ضجه و مویه است. در عرف عام به همان معنی اصلی یعنی ناله، فریاد، مویه، التماس، گریه و زاری نومیدانه و از روی تأثر به کار می رود. حرف اول این واژه را به فتح و گاه به کسر می خوانند. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ).

فرهنگ معین

(زَ جِ یا جَ رِ )(اِ. ) آه و ناله، گریه و زاری.

ویکی واژه

آه و ناله، گریه و زا

جمله سازی با زنجموره

ابن‌السلام (شوهر رسمی لیلی) مردی نرم‌خو است. او فقط یک نظر لیلی را در باغ و از فاصله شاید نه‌چندان نزدیک دیده‌است. از پرداخت شیرب‌ها و مهریه سنگین هم ابایی ندارد. او حتی در برابر عدم تمکین لیلی در شب زفاف، بر خلاف بسیاری دست به تجاوز به عنف نمی‌زند. بلکه به انتظار مرور زمان می‌نشیند تا او را تسلیم کند. او دلخوش است به اینکه فقط همسرش را ببیند. ابن‌السلام سرانجام بر اثر مشاهده زنجموره‌های لیلی دق می‌کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پوزیشن یعنی چه؟
پوزیشن یعنی چه؟
علت یعنی چه؟
علت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز