ذات عوار

لغت نامه دهخدا

ذات عوار. [ ت ُ ع ِ ] ( ع ص مرکب ) آهمند. معیوب. فاسد.

فرهنگ فارسی

آهمند. معیوب.

جمله سازی با ذات عوار

18- حيوان پير و از كار افتاده، دست و پا شكسته و عيب دار را مگير(219)** لا تاخذنعودا و لا هرمة و لا مسكورة و لا مهلوسة و لا ذات عوار(220)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لز یعنی چه؟
لز یعنی چه؟
رویداد یعنی چه؟
رویداد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز