خونباران

لغت نامه دهخدا

خونباران.[ خوم ْ ] ( نف مرکب ) در حال باریدن خون:
حذر کن ز آه مظلومی که بیدار است و خون باران
تو شب خفته ببالین تو سیل آید ز بارانش.خاقانی.

جمله سازی با خونباران

(... وصيت نامه سياسى 30 صفحه اى معظم له كه افتخار امانتدارى اين گنجينه پربهاء را به دست آورديم، هم مايه اميد و قرار مسلمانان انقلابى جهان گرديد و هم بهاعتبار و ارج خبرگان افزود، و هم به عنوان هديه و قدرشناسى رهبر از مردم هميشه درصحنه، تاييدى بر حسن انفاسشان و ارج گزارى بر تلاشها و مجاهدتهايشان درتاريخ انقلاب خونباران جاى گرفت...) در اين اجلاسيه آئين نامه داخلى و مقررات اجراىاصل 111 قانون اساسى مورد بحث و بررسى قرار گرفت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لز
لز
اسکل
اسکل
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
فال امروز
فال امروز