خصاب

لغت نامه دهخدا

خصاب. [ خ ِ ] ( ع اِ ) شکوفه خرما. || خرمابن. || خرمابن بسیاربار. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ) ( از لسان العرب )

فرهنگ فارسی

شکوفه خرما یا خرما بن بسیار بار

جمله سازی با خصاب

جالب اينكه در اين محل قهرمان گفتار ما زيد بن على (عليه السلام ) همان اشعار معروفى را كه (ضرار بن خصاب فهرى ) در نبرد خندق موقع پيروزى اميرالمؤمنين بر عمرو بن عبدود ساخته بود و امام در روز صفين به آن تمثل جست و امام شهيد ابى عبداللّه الحسين (عليه السلام ) در نبرد روز عاشورا آن را خواندو حضرت زيد هم در اين لحظات حساس اين اشعار را خواند و بعدا يحيى بن زيد، فرزنددلير اين قهرمان رشيد روز قيامش متذكر آن شد و همچنين ابراهيم بن عبداللّه محض قهرمان نهضت (باخمرى ) در موقع قيامش اين اشعار را خواند. 

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سلیطه
سلیطه
پیشه
پیشه
خوار
خوار
فال امروز
فال امروز