خشکانده

لغت نامه دهخدا

خشکانده. [ خ ُ دَ / دِ ] ( ن مف ) آنچه خشک کرده شده. آنچه خشک گردیده شده. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

آنچه خشک کرده شده آنچه خشک گردیده شده.

جمله سازی با خشکانده

بر پایه برخی گزارش‌ها درختان این خانه بزرگ خشکانده شده و قرار است با تخریب آن یک برج تجاری بلند ساخته شود. در پاییز ۱۳۹۳ رئیس سازمان نظام مهندسی ساختمان در واکنش به خبر تخریب این بنا با نوشتن نامه‌ای به وزیر راه و شهرسازی با اعتراض به تخریب این کاخ، گفت: «بی‌شک ساخت برجی ۹ طبقه با کاربری تجاری، بی‌توجهی به توصیه اکید بزرگان نظام مبنی بر حفظ هویت تهران است.»
محصولات جانبی فرایندهای انتشار، خلال‌های چغندر با عصارهٔ خارج شده هستند که تا ۳۰ تا ۳۴ درصد ماده خشک خود فشرده شده‌اند. آب فشرده به برج استخراج با پمپ بازگردانیده می‌شود و خلال‌ها تا رسیدن به ۹۰٪ ماده خشک، خشکانده می‌شوند سپس با پرس به ملاس و تفاله تبدیل می‌شوند که تفاله به کارخانجات خوراک دام فروخته می‌شود.