تلب

لغت نامه دهخدا

تلب. [ ت َ] ( ع اِ ) زیان و هلاکی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یقال: تباً له و تلباً؛ ای الزمه اﷲ هلاکاً و خساراً. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

زیان و هلاکی.

جمله سازی با تلب

(( ((فان هذا الذين قد كان اسيرا فى ايدى الاشرار،يعمل فيه بالهوى، تلب به الدنيا؛))
در هر كجا كه با رعيت به خشونت رفتار مى كنند در همان جاست كه بيش تر تلب صورت مى گيرد و بيش تر نادرستى به خرج داده مى شود، چنان كه گويى اين اعمال آنان دستاويز بر ضد زجر و شكنجه است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لاشی یعنی چه؟
لاشی یعنی چه؟
گودال یعنی چه؟
گودال یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز