ترمش

لغت نامه دهخدا

ترمش. [ ت ِ م ِ ] ( اِ ) غلاف باقلا و خرنوب. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تُرمُس شود.
ترمش. [ ت ُ م ُ ] ( اِ ) بمعنی... ترمس است که گیاهی باشد ترش مزه که در آشها کنند. ( از برهان ) ( از آنندراج ). گیاهی ترش مزه که ترمس نیز گویند. ( ناظم الاطباء ).
ترمش. [ ت َ / ت ُ م ُ ] ( اِ ) باقلای مصری. ( از انجمن آرا ). باقلای قبطی. باقلای نبطی. باقلای شامی. باقلای مصری. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به ترمس [ ت َ / ت ُ م ُ ] شود.

فرهنگ فارسی

باقلای مصری. باقلای قبطی. باقلای نبطی باقلای شامی. باقلای مصری.

جمله سازی با ترمش

💡 فردریک اسمیس دربارهٔ ایده یک سیستم ارسال شبانه با هواپیمای کرایه برای محموله‌های حساس زمانی مانند داروها اجزای کامپیوتر و الکترونیک فکر می‌کرد. اسمیس ایده خود را در یک مقاله ترمش به استاد در دانشگاه ارائه نمود و یک نمره C دریافت کرد. در 12 مارس 1973 اسمیس خدمت خودش را با ارسال 6 بسته آغاز کرد.