اکتفا کردن

«اکتفا کردن» در زبان فارسی به معنای «راضی شدن به اندازه‌ای مشخص و بسنده کردن به آنچه در اختیار است» می‌باشد. این واژه از ریشه‌ی عربی «کَفی» گرفته شده و در اصل به معنی «کفایت داشتن» یا «کافی دانستن» است. هنگامی که کسی به چیزی اکتفا می‌کند، در واقع از طلب بیشتر خودداری کرده و همان مقدار موجود را برای نیاز خود کافی می‌داند. این مفهوم در بسیاری از زمینه‌ها مانند علم، مال، قدرت یا حتی سخن گفتن به کار می‌رود و بیانگر نوعی خویشتن‌داری و رضایت است.

از نگاه اخلاقی و دینی، اکتفا کردن از فضیلت‌های بزرگ انسانی به شمار می‌رود. فردی که به آنچه دارد اکتفا می‌کند، از حرص، طمع و زیاده‌خواهی دور می‌ماند و زندگی آرام‌تر و با رضایت‌تری را تجربه می‌کند. در قرآن کریم و احادیث اسلامی نیز بر قناعت و اکتفا به روزی حلال تأکید فراوان شده است؛ چرا که چنین روحیه‌ای موجب آرامش درونی، کاهش اختلافات اجتماعی و استواری ایمان می‌شود و در واقع نشانه‌ی باور به رزاق بودن خداوند و اعتماد به حکمت اوست.

در زندگی اجتماعی نیز اکتفا کردن به اندازه‌ی نیاز، سبب برقراری عدالت و توازن در جامعه می‌گردد. اگر هر کس تنها به حق و سهم خود راضی باشد، منابع به‌درستی میان افراد تقسیم می‌شود و زمینه‌ی ظلم و نابرابری از میان می‌رود. در مقابل، زیاده‌خواهی و ناتوانی از اکتفا، منشأ بسیاری از مشکلات اخلاقی و اقتصادی است. بنابراین، اکتفا کردن نه به معنای رکود و بی‌تلاشی، بلکه نشانه‌ی خرد، قناعت و شناخت مرز میان نیاز واقعی و طمع بی‌پایان است.

لغت نامه دهخدا

اکتفا کردن. [ اِ ت ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بس دانستن. بسنده کردن به. قناعت کردن به. ( یادداشت مؤلف ):
از دوستان توقع ما ترک دشمنی است
ما قانعیم گر به همین اکتفا کنند.محسن تأثیر ( ازآنندراج ).زخم دهان شکوه نمایان نمی شود
مردم به قدر حاجت اگر اکتفا کنند.محسن تأثیر ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) کفایت کردن

جمله سازی با اکتفا کردن

بود چون سرو دایم نوبهارش بی خزان صائب تواند هر که با یک جامه چون سرو اکتفا کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هورنی
هورنی
با دقت
با دقت
اسرار کردن
اسرار کردن
الم
الم