اسطیر

لغت نامه دهخدا

اسطیر. [ اِ ] ( ع اِ ) سخن پریشان و بیهوده. اسطور. اسطورة. || افسانه. ج، اساطیر.

جمله سازی با اسطیر

۶- کلمه رامشه نام دیگر گشتاسب پادشاه اسطیری ایران است که در شاهنامه فردوسی، پدر اسفندیار است و بعید نیست که با توجه به روستای اسفنداران که احتمالاً از انام اسفندیار منشعب شده‌است نام رامشه هم نام پادشاه اساطیری باشد.