اجترام

لغت نامه دهخدا

اجترام. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) اِجرام. ذنب و گناه ورزیدن. جرم کردن. گناه کردن. ( تاج المصادر ) ( منتهی الارب ). || بار خرما بریدن. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ). || حزر. تخمین کردن و اندازه کردن بار خرما را بر درخت: اجترم النخل. ( منتهی الارب ). || کسب کردن: اجترم لاهله؛ کسب کرد برای اهل خود. ( منتهی الارب ).

جمله سازی با اجترام

و نحاس گفته: اين سخن (زيادت ) خطاست؛ چون اذ اسم و ظرف زمان است و زايدنمى شود و زجاج گفته: هذا اجترام من ابى عبيده؛ يعنى اين سخن جرمى است ازابو عبيده (3). غرض آن كه، احتمال زيادت كلمه اذ در غالب نوشتارهاىتفسيرى تازى و فارسى مردود شمرده شده است؛ چنان كه اندلسى نيز آن را نفى كردهاست. (4)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
قمبل یعنی چه؟
قمبل یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز