مرحبه

لغت نامه دهخدا

( مرحبة ) مرحبة. [ م َ ح َ ب َ ] ( ع مص ) ترحیب. مرحبا گفتن. ( از اقرب الموارد ). ترحاب. ( یادداشت مؤلف ). تهنیت گفتن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مرحبا و ترحیب شود.

فرهنگ فارسی

تهنیت گفتن

جمله سازی با مرحبه

ناگاه خادم امام، بيرون آمد و گفت: بفرما، من وارد خانه امام كاظم (ع ) شدم، همين كه آن حضرت را ديدم، بى آنكه چيزى بگويم، فرمود: (نه به سوى مرحبه و نه به سوى قدريه، و نه به سوى معتزله، بلكه به سوى من، به سوى من بيا).

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
آویزون
آویزون
اورگیم
اورگیم
نار
نار
مودت
مودت