لقم

لغت نامه دهخدا

لقم. [ ل ُ ق َ ] ( ع اِ ) ج ِ لقمة. || لَقَم. میانه راه و معظم آن. ( منتهی الارب ).
لقم. [ ل َ ق َ ] ( ع اِ ) لُقَم. میانه راه و معظم آن. ( منتهی الارب ).
لقم. [ ل َ ] ( ع مص ) بستن دهانه راه و جز آن را و بند کردن. ( منتهی الارب ). سدّ فم الطریق و غیره. ( تاج المصادر ). دهانه ٔراه بستن. ( منتخب اللغات ). || شتاب و سبک خوردن. ( منتهی الارب ). || لقمه فروبردن. ( تاج المصادر ). لقم الخبز؛ نان را لقمه کردن. ( دزی ).

فرهنگ فارسی

جمع لقمه
بستن دهان راه و جز آن را بند کردن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)
در مجمع فرموده: اِلْتِقام به معنی بلعیدن لقمه است در قاموس لقم به سرعت خوردن و اِلْتِقام بلعیدن است یعنی: ماهی یونس «علیه السلام» را بلعید در حالیکه او ملامت کننده یا ملامت شده بود رجوع شود به «لوم» این لفظ فقط یکبار در قرآن یافته است.

جمله سازی با لقم

در روايت ديگر منقول است كه لقمان عليه السلام فرمود: اى فرزند! اگر حكيم و دانا تورا بزند و آزار برساند بهتر است براى تو از آنكه نادان روغن خوشبو بر تو بمالد(67).
جلّاب جان قلّاب تن مایه ی خرد دایه ی فطن طعمهٔ بیان لقمهٔ سخن‌کان لقمه لقمان پرورد
که رهن و حجتهی چون نیست در کار به لقمان باز ندهم نیم دینار
ج - اين داستان نيز از لقمان معروف است، در آن هنگام كه به صورت برده اى براىآقايش كار مى كرد، روزى به او گفت: گوسفندى براى من ذبح كن و دو عضو كه بهتريناعضاى آنست براى من بياور.
سر ازل ز پیر مغان گوش کن که آن بهتر ز حکمت از لب لقمان شنودن است
الف درياى عميق؛ قال الكاظم عليه السلام: فيما اوصى لقمان ابنه ان الدنيا بحرعميق قد غرق فيها عالم كثير فلتكن سفينتك فيها تقوى الله. كافى / 1 /1 6
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کیری یعنی چه؟
کیری یعنی چه؟
باوانم یعنی چه؟
باوانم یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز