فارجه

لغت نامه دهخدا

( فارجة ) فارجة. [ رِ ج َ ] ( ع ص )کمانی که زهش از قبضه دور بود. رجوع به فارج شود.

فرهنگ فارسی

کمانی که زهش از قبضه دور بود.

جمله سازی با فارجه

208-  اذا رايت من اخيك ثلاث خصال فارجه: الحياء، و لامانة، و الصدق.كنزالعمال، متقى هندى، جلد 9، ص 26.
در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۹، نیروهای ارتش سوریه که از حملات هوایی روسیه برخوردار بودند، وارد روستاهای ام‌الخالیایل، زورزر، الساییر و مشیرفه شدند که در جریان درگیریها، ده‌ها تن از هر دو طرف کشته شدند. روز بعد، حمله دوم توسط نیروهای دولتی برای هدف قرار دادن روستای ال فارجه انجام شد که رسانه‌های دولتی سوریه گزارش داده بودند که روستا توسط تحریر الشام کنترل می‌شود.[منبع بهتری نیاز است]
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال میلادی فال میلادی