غمو

غمو یکی از واژه‌هایی است که بار عاطفی عمیقی دارد و در فرهنگ ما به نوعی احساس ناخوشایند و سنگینی اشاره می‌کند. این احساس می‌تواند ناشی از نارضایتی، دلتنگی یا حتی فقدان باشد. وقتی فردی غمو را تجربه می‌کند، در واقع درون خود را درگیر مسائلی می‌بیند که او را از خوشحالی و آرامش دور می‌کند. غمو می‌تواند به شکل‌های مختلفی بروز کند؛ از اشک‌های پنهان گرفته تا لبخندهای مصنوعی که تلاش می‌کند احساسات واقعی را مخفی کند. این واژه در زبان فارسی همواره با عمق معنایی خاصی همراه بوده و به نوعی نشان‌دهنده زوایای تاریک زندگی انسان‌هاست. در ادبیات و شعر فارسی، اغلب شاعران از غمو به عنوان یک نماد برای بیان درد و رنج‌های انسانی استفاده کرده‌اند. این احساس، اگرچه ناخوشایند است، اما می‌تواند به عنوان یک نقطه عطف در زندگی فردی تلقی شود که او را به تفکر و تحلیل عمیق‌تری درباره خود و دنیای اطرافش سوق می‌دهد. در نهایت، بخشی از تجربه انسانی است که همه ما در مسیر زندگی خود با آن مواجه می‌شویم.

لغت نامه دهخدا

غمو. [ غ َم ْوْ ] ( ع مص ) فروگرفتن خانه را به گل و چوب. ( منتهی الارب ). پوشیدن خانه را به گل و چوب. غَمْی ْ. ( از اقرب الموارد ).

جمله سازی با غمو

روزى حضرت على (عليه السلام ) به بازار رفت و شمشير خود را در معرض فروش قرار داد و فرمود: به خدا قسم اگر پول يك لباس را داشتم اين شمشير را كه بارها غمو اندوه را از چهره رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم زدوده است نمى فروختم.(751)

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دول
دول
لطیف
لطیف
علت
علت
داشاق
داشاق