عواف

لغت نامه دهخدا

عواف. [ ع ُ ] ( ع اِ ) شکار که شیر به شب شکار کند و خورد. و آنچه حاصل شده باشد کسی را. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). آنچه شیر در شب شکار کند و بدرد. و نیز هرچه شخص در شب به دست بیاورد، عواف نامیده میشود. ( از اقرب الموارد ). عُوافة. رجوع به عوافة شود.
عواف. [ ع َ فِن ْ ] ( ع ص، اِ ) عوافی.ج ِ عافیة. ( از اقرب الموارد ). رجوع به عافیة شود.

فرهنگ فارسی

شکار که شیر بشب شکار کند و خورد و آنچه حاصل شده باشد کسرا آنچه را شیر در شب شکار کند و بدرد و نیز هر چه را شخص در شب بدست بیاورد عواف نامیده میشود

جمله سازی با عواف

عواف، دلال، برقه، ميثب (بروزن منبر) حسنى، صافيه،مال (مشربه ) ام ابراهيم، تا وقف باشد و توليت آن را به على بن ابيطالب (عليهالسلام ) واگذار كردم و پس از او به بزرگترين فرزندانم باشد خداوند بر اين وصيتگواه است و همچنين مقداد و زبير گواهى مى دهد و اين وصيت را على بن ابيطالب (عليهالسلام ) نوشت (1150)
اول اين كه: مخيريق بعدها به رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم ايمان آورد و دراحد شهيد گرديد و اموالش را به رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم وصيتكرد و آن هفت قطعه ملك وباغات بود كه تمام صدقات و مخارجرسول خدا از آنها تاءمين مى شد (28) و آنها عبارت بودند از:دلال، عواف، حسنى، صافيه، مشربه ام ابراهيم، ميثب و برقه (29).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هیز یعنی چه؟
هیز یعنی چه؟
نغمه یعنی چه؟
نغمه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز