لغت نامه دهخدا علی التعیین. [ ع َ لَت ْ ت َ ] ( ع ق مرکب ) بطور معین و معلوم. بر تصریح: ورای قدر منست التفات صدر جهان که ذکر بنده مخلص کند علی التعیین.سعدی.
فرهنگ فارسی بطور معین بتصریح: مسخرند ترا باد وخاک و آتش و آب زهر یکی اثری تازه کن علی التعیین. ( معزی )بطور معین و معلوم
جمله سازی با علی التعیین خاصیت آب خضر اینک بنگر بستان تا هست علی التعیین در چشمه ی جام می در سرای تو هست آفرین سرایانرا حریم کعبه حاجت روا علی التعیین