لغت نامه دهخدا
شمارکار. [ ش ُ ] ( اِ مرکب ) آخرین محکمه قضاوت. ( ناظم الاطباء ).
شمارکار. [ ش ُ ] ( اِ مرکب ) آخرین محکمه قضاوت. ( ناظم الاطباء ).
آخرین محکمه قضاوت
💡 نیک می دانی شمار نیک و بد یاد ناری از شمار کار خود
💡 هر نفس در شمار کار خود است حافظ سر و آشکار خود است
💡 گفت: بیرون است از حد شمار کار من این است در لیل و نهار
💡 خویشتن از جملهٔ پیران شمار کار جوانان به جوانان گذار
💡 زان روز شمار کار من هست کاغذ بوسی و رقعه خوانی
💡 گفت افزون است از عدو شمار کار من آن است در لیل و نهار