قواطع

لغت نامه دهخدا

قواطع. [ ق َ طِ ] ( ع ص، اِ ) ج ِ قاطعة. رجوع به قاطعة شود. || مرغان که از بلاد سردسیر به گرمسیر روند یابرعکس آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. = قاطعه
۲. [مجاز] راهزنان.

جمله سازی با قواطع

💡 سالها بر خور بکام دل ز فرزندان از آنک تیغ حکمت قاطع حکم قواطع می شود

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نحوه یعنی چه؟
نحوه یعنی چه؟
پیشه یعنی چه؟
پیشه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز