سیرش
فرهنگ فارسی
جمله سازی با سیرش
هرک مذکور خدای آمد به خیر کی رسد در گرد سیرش هیچ طیر
دوش از درم آمد آن مه لاله نقاب سیرش نه بدیدیم و روان شد به شتاب
همچو عیسی و خضر ذات محمد سیرش فرخ آثار و مبارک دم و میمون قدم است
دوش از درم آمد آن مه لاله نقاب سیرش بندیدیم و روان شد بشتاب
نعل شبرنک فلک سیرش مه منجوق صبح پرچم رایات منصورش خم گیسوی شام