سرای فانی

لغت نامه دهخدا

سرای فانی. [ س َ ی ِ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) کنایه از دنیا: تا باسماع کلام حکیم در کتاب کریم چشم اعتبار بگشایند و دل در این سرای فانی نبندند. ( قصص الانبیاء ص 229 ).

فرهنگ فارسی

کنایه از دنیا

جمله سازی با سرای فانی

سر برزده از سرای فانی بر اوج سرای اُم هانی
خیال آن لب خندان بخاطر غمگین بسان آب بقا در سرای فانی بود
ای خفته دراین سرای فانی برخیز که رفت زندگانی
از بهر چه اندر سرای فانی بردی علم ای خام خیره بر بام؟
هر که دل در سرای فانی بست همت کوتهش بآن نرسید
بگذشته از این سرای فانی شاهنشه کشور بقائیم