سخم

لغت نامه دهخدا

سخم. [ س َخ َ ] ( ع اِ ) سیاهی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

سیاهی

جمله سازی با سخم

خَبا یکی از فرعون‌های دودمان سوم مصر باستان بود که گمان می‌رود در سال‌های پایانی این دودمان فرمانروایی می‌کرد. خبا جانشین سخم‌خت بود و احتمال می‌رود پسر او نیز بود. گمان بر این است که خبا دوره‌ای کوتاه چهار ساله میان سال‌های ۲۶۴۰ تا ۲۶۳۷ پ. م. را فرمانروایی می‌کرده است.
از سخم‌خت هرمی پلکانی در سقاره بر جای مانده که در سال ۱۹۵۱ توسط زکریا غنیم پیدا شد. امروزه هرم بیشتر در زیر شن‌های صحرا مدفون است و به نام هرم مدفون شناخته می‌شود.
سِخِم ایب حوروس یکی از فرعون‌های دودمان دوم مصر باستان است. همانند پادشاه هم عصر خود، پر ایب سن، نام و نشان سخم ایب در آثار دوره خود بسیار دیده می‌شود ولی در هیچ یک از آثار پس از او نشانی از این پادشاه به چشم نمی‌آید. طول دقیق دوران فرمانروایی او نامشخص است و آرامگاه او تاکنون پیدا نشده است.
نام او بر روی سنگ‌نبشته‌ای که در منطقه جبل زیت یافت شده دیده می‌شود. در این سنگ‌نبشته به فعالیت‌های معدن‌یابی او در این منطقه‌ی نزدیک دریای سرخ اشاره شده. او را همچنین سازنده‌ی بخشی از معبد شهر مدامود می‌دانند. پس از او سخم‌رع شدواست به تخت رسید؛ شاهی که اطلاعات چندانی از او در دست نیست.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ارکان یعنی چه؟
ارکان یعنی چه؟
هیز یعنی چه؟
هیز یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز