عالم از نور عشق شد روشن نظری کن که این و آن عشق است
روشن نظر لقد رأی کیست تویی هم دامن خلوت دنا کیست تویی
بدان آب روشن نظر کن مرا وزین زندگی زندهتر کن مرا
پیش آن دیده که روشن نظر است دیدن توبه گناه دگر است
او دیده ایست روشن اگر برقع افکند ای عاشقان به دید، روشن نظر کنید
چشم من شد به نور او روشن نظری کن به نور او در من