رم کردن

رم کردن

در معنای رایج و روزمره، «رم کردن» به معنی ناگهان ترسیدن، وحشت کردن یا فرار کردن است. این واژه معمولاً برای توصیف رفتار ناگهانی و واکنشی موجودات زنده به خطر یا تهدید به کار می‌رود. برای مثال، وقتی یک حیوان یا انسان با ترسی ناگهانی مواجه می‌شود، ممکن است «رم کند» و به سرعت از موقعیت خطر دور شود. از نظر فرهنگی و ادبی، رم کردن به رفتارهایی اطلاق می‌شود که نشان‌دهنده اضطراب، نگرانی یا واکنش‌های ناگهانی است. در داستان‌ها و اشعار، نویسندگان برای ایجاد تصویر زنده از ترس یا شتابزدگی شخصیت‌ها از این واژه استفاده می‌کنند. این کاربرد ادبی باعث می‌شود که واژه «رم کردن» نه تنها یک رفتار فیزیکی، بلکه یک حالت روانی و احساسی نیز منتقل کند و به خواننده حس اضطراب یا تعجیل شخصیت‌ها را القا کند.

لغت نامه دهخدا

رم کردن. [ رَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) رمیدن. رجوع به رمیدن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ( رمید رمد خواهد رمید برم رمنده رمان رمیده رمش ) ۱ - ترسیدن و گریختن رم کردن. ۲ - احتراز کردت بسبب نفرت و کراهت.

جمله سازی با رم کردن

قربان تو و رفت تو باشم که زآهو رم کردن و استادن و دیدن تو مزه دارد
در سال ۱۳۰۷ پدرش به نمایندگی تبریز در مجلس شورای ملی انتخاب شد و دوازدهم مهر سال بعد در حالی که با درشکه به مجلس می‌رفت بر اثر رم کردن اسبهایش دچار سانحه شد و درگذشت.
رفت از ستم چشم تو رم کردن دل‌ها خون می‌شود اکنون به سر تیر نگاهش
بهر رم کردن چو آهو راست می سازم نفس ساده لوح آن کس که پندارد ز جولان مانده ام
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ساقی
ساقی
عضو
عضو
لسان الغیب
لسان الغیب
نجات
نجات