راه یاب

لغت نامه دهخدا

راه یاب. ( نف مرکب ) راه یابنده.

فرهنگ فارسی

راه یابنده.

جمله سازی با راه یاب

تا مگر پیدا شود در تو طلب راه یابی در مقام قرب رب
طایرا در قفس بی‌دری افتادی اگر راه یابی چه کنم؟ بال و پری نیست تو را
جهد کن تا ز «جاهدوا فینا» راه یابی به کوی «لوشئنا»
تو خود را خاص کن تا راه یابی که تا عامی ز شیطان در عذابی
صبر کن گر خواهی وگر نه، بسی بوک جایی راه یابی از کسی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کیری یعنی چه؟
کیری یعنی چه؟
قمبل یعنی چه؟
قمبل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز