ذو الرحم

لغت نامه دهخدا

ذوالرحم. [ ذُرْ رَ ح ِ ] ( ع ص مرکب ) اُمّی. مادری. ( برادر، خواهر ) برادران یا خواهران که از مادر یکی و از پدر جدا باشند. بطنی، مقابل صلبی.

فرهنگ فارسی

امی. مادری. برادران یا خواهران که از مادر یکی و از پدر جدا باشند.

جمله سازی با ذو الرحم

آيه اول در واقع استدلالى است براى آنچه در آيات پيش در زمينه عدم ظلم پروردگاربيان شد، آيه مى گويد پروردگار تو، هم بى نياز است، و هم رحيم و مهربانبنابراين دليلى ندارد كه بر كسى كوچكترين ستم روا دارد زيرا كسى ستم مى كند كهيا نيازمند باشد يا خشن و سنگدل (و ربك الغنى ذو الرحم ).