ده وین

لغت نامه دهخدا

ده وین. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بهنام وسطبخش ورامین شهرستان تهران. واقع در یک هزارگزی ورامین با 174 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

جمله سازی با ده وین

چون میگذرد عمر سبک رطل گران ده وین چرخ گران از پی ما چون به شتاب است
این دل بی‌قرار را از قدحی قرار ده وین صدف وجود را بخش صفای گوهری
جان را شکنج ساز و به زلف حبیب ده وین مشت خاک تیره به چشم رقیب ده
تن اندر عشق ده وین جسم در باز حقیقت جسم را با اسم در باز
این دیده را به دیدن آن دود راه ده وین آتش از میانه آنها فرو نشان
ای مطرب ازان حریف پیغامی ده وین دلشده را به عشوه آرامی ده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گی خار
گی خار
لحظه
لحظه
شب دراز است و قلندر بیدار
شب دراز است و قلندر بیدار
حق الزحمه
حق الزحمه