خریمی

لغت نامه دهخدا

خریمی. [ خ ُ رَ ] ( ص نسبی ) این کلمه منسوب به خریم است و آن نام مردی است. ( از انساب سمعانی ).
خریمی. [خ ُ رَ ] ( اِخ ) اسحاق بن حسان بن قوصی، مکنی به ابویعقوب از شاعران دولت عباسی بود. ابوبکر خطیب در تاریخ خود می گوید ابویعقوب شاعر معروف به خریمی از خراسان بود و از ابناء سغد و به خریم بن عامر مری میرسید و به نام او هم منسوب است ولی بعد به بغداد فرودآمد. بعضی ها می گویند نسب او به عثمان بن خریم می رسد که پیشوایی جلیل و سیدی شریف بود و پدرش خریم موصوف به ناعم بود. ابوحاتم سجستانی خریمی را از اشعر شعرای مولدین می داند و از اشعار او جاحظ و احمدبن عبیدبن ناصح نبذی آورده اند. ( از انساب سمعانی ). و رجوع به عیون الاخبار، چ قاهره سال 1925 م. ج 2 ص 128 و الموشح شود.
خریمی. [ خ ُ رَ ] ( اِخ ) محمدبن احمدبن ابی حجوش خریمی دمشقی خطیب جامع دمشق بود و از احمدبن انس بن ملک و محمدبن یزیدبن عبدالصمد و ابی بکر محمدبن خزیمه و ابوالعباس سراج و جز اینها روایت حدیث کرد و از او تمام بن محمد رازی و عبدالوهاب بن میدانی نقل حدیث نمودند. ( از انساب سمعانی ).
خریمی.[ خ ُ رَ ] ( اِخ ) محمدبن سعیدبن عمروبن خریم دمشقی خریمی، مکنی به ابویحیی از دمشقیان بود او از هشام بن عمار و عبدالرحمن بن ابراهیم و جز این دو حدیث شنید واز او احمدبن عبدالوهاب بن محمد صابونی و ابوعلی حسن بن منیر دمشقی حدیث نقل کردند. ( از انساب سمعانی ).
خریمی. [ خ ُ رَ ] ( اِخ ) موسی بن عامر. از محدثان بود. ( از منتهی الارب ).

جمله سازی با خریمی

هنری لینچ در کتاب:(ارمنستان، سفرها و مطالعات) دربارهٔ خریمیان هایریک می‌نویسد:
وی با نام اصلی موراد خریمیان در سال ۱۸۷۴ در سباستیا در ارمنستان غربی به دنیا آمد. در سال ۱۹۰۴ وی یکی از رهبران خیزش ساسون بود. در سال ۱۹۰۵ وی در سازماندهی دفاع از مردم محلی ارمنی در برابر یورش‌های تاتارها شرکت کرد.
مگردیچ خریمیان (ارمنی: Մկրտիչ Խրիմեան؛ ۴ آوریل ۱۸۲۰ – ۲۷ اکتبر ۱۹۰۷) که با عنوان خریمیان هایریک (ارمنی: Խրիմեան Հայրիկ) نیز شناخته می‌شود. او رهبر مذهبی و سیاسی بود؛ وی در بیداری و تقویت احساسات ملی ارمنی اهمیت قاطع داشته‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
انس یعنی چه؟
انس یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز