خداپسند

لغت نامه دهخدا

خداپسند. [ خ ُ پ َ س َ ] ( ن مف مرکب ) عملی که پسندیده خدا باشد. ( آنندراج ). امری که موجب خوش آمد خدا باشد، کاری که خدا را خوش آید:
تعمیر خویش نکردی نماز بی خللی
خداپسند نمی باشد این چنین عملی.مخلص کاشی ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

= خداپسندانه

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که مورد پسند و رضای خدا باشد: گفتار خدا پسند.

جمله سازی با خداپسند

اكنون با قلبى سرشار از خلوص، و اميدوار (همانگونه كه خداوند يكتا به پيامبرانشراه نجات را نشان داده است و به آنها طريق دعاى خداپسند را آموخته است ) ما نيز بهدرگاه ((الله )) روى نياز مى آوريم، و وجود مقدس آبرومند زهرا(ع ) را شفيع و راهگشا و واسطه فيض خدائى قرار مى دهيم و عرضه مى داريم: يا فاطمة اغيثينى، يافاطمة اغيثينى...
و اينكه فرمود: كار نيك در بى دينى پذيرفته نيست، منظور از پذيرفته نشدن اين استكه در آخرت ثواب ندارد، و يا اين است كه آن اثر نيكى كهعمل نيك و خداپسند بايد در دنيا در سعادت زندگى و در آخرت داشته باشد، و صاحبش رابه نعيم بهشت برساند ندارد.
3 مساجدى مورد قبول هستند كه در آنها ياد خدا زنده شود. مطالب خداپسند و احكام خدا بازگو شود. (يذكر فيه اسمه )
«خوش‌رفتاری، نیکوکاری، آیین‌داری، پرهیزگاری، هر کاری خداپسند، برو در سیستان ببین که در سراسر سرزمین، درست کارتر، با انصاف‌تر، خوش‌زبان‌تر از بازاریانِ سجستان یا سیستان نیست. تشت طلا بر سر نه و باکی مدار. امر به معروف می‌کنند و هر کسی را از ناروا بازمی‌دارند و طعنه می‌زنند، حتی اگر جان در راه حق بدهند، باک ندارند».
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال ورق فال ورق فال عشقی فال عشقی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی