لغت نامه دهخدا
خاک پرویز. [پ َرْ ] ( نف مرکب ) خاکبیز. خاک الک کننده:
تو خسروی و من از صدق دل نه از پی زر
بر آستانه قصر تو خاک پرویزم.نزاری قهستانی.رجوع به پرویختن شود.
خاک پرویز. [پ َرْ ] ( نف مرکب ) خاکبیز. خاک الک کننده:
تو خسروی و من از صدق دل نه از پی زر
بر آستانه قصر تو خاک پرویزم.نزاری قهستانی.رجوع به پرویختن شود.
خاکبیز خاک الک کننده
💡 ساقیا می که روزگار ببیخت خاک پرویز را به پرویزن