نان همیشه نقش مهمی در خانواده و جامعه داشتهاند. در تاریخ اولیه مالدیو، غیر معمول نبودن زن به عنوان سلطان یا حاکم بود و گفته میشود که این جامعه زمانی یک ماتریس بود. در حالی که برخی از کشورها در طول قرن بیستم جنبش حق رایگیری داشتند و کشورهایی مانند سوئیس و پرتغال فقط در دهه ۱۹۷۰ حق رأی دادن به زنان را داشتند، این نکته حائز اهمیت است که مسئله چنین حقوقی برای زنان حتی در مالدیو مطرح نشده بود.
با برقراری جمهوری وایمار زنان حق رای بهدست آوردند و همزمان حق کاندیداتوری در انتخابات نیز بهدست آوردند. در انتخابات مجلس مؤسسان ۷۸٪ زنان واجد شرایط در انتخابات شرکت کردند و ۹/۶٪ نمایندگان انتخاب شده نیز از زنان بودند. با این وجود حتی در دهه ۲۰ هم تعداد زنان نماینده رایشستاگ بسیار کم بود و زنان به ندرت به مقامات بالای حزبی میرسیدند.
با این وجود، شکوفایی لیبرالیسم و پیشرفتهای سیاسی در اروپا حتی بیشتر از چیزی بود که مد نظر انقلاب ۱۸۴۸ میلادی بود. انقلابها در سراسر امپراتوری اتریش، ایالتهای آلمانی و ایتالیا گسترش یافت. دولتها به سرعت سرنگون شدند. لیبرال ناسیونالیستها خواستار قانونهای اساسی نوشته، انجمنها و مجلسهای نمایندهای، حق رایهای بیشتر و گستردهتر و آزادی مطبوعات بودند.
مبحث حقوق زنان معمولاً شامل - و نه منحصر به - این موارد میشود: تمامیت بدنی و خودمختاری، حق رای، حق کار، حق دستمزد برابر به خاطر کار برابر. حق مالکیت، حق تحصیل، حق شرکت در ارتش، حق مشارکت در قراردادهای قانونی و در نهایت حقوق سرپرستی، ازدواج و مذهبی.