حسین منصور

لغت نامه دهخدا

حسین منصور. [ ح ُ س َ ن ِ م َ ] ( اِخ ) دهمین و دوازدهمین تن از ائمه صنعاء است که از 1139 تا 1140 تا 1160 امامت کردند.

فرهنگ فارسی

دهمین و دوازدهمین تن از ائمه صنعائ است

جمله سازی با حسین منصور

حسین منصور گوید چون بنده بمقام معرفت رسد بخاطر او وحی فرستند و سر او را نگاه دارند تا هیچ خاطر در نیاید او را مگر خاطر حق.
حسین منصور را قَدَّسَ اللّهُ رُوحَهُ پرسیدند لذت عشق در کدام وقت کمال گیرد فرمود در آن ساعت که معشوق بساط سیاست گسترده باشد و عاشق را برای قتل حاضر کرده و این در جمال او حیران شود و گوید:
آن خزینه اسرار فطرت محمد مرسل را مهری بر نهادیم و طمعها از دریافت آن نومید گردانیدیم وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلَّا هُوَ حسین منصور که شمه از دور بدید فریاد بر آورد که سراج من نور الغیب بدا و غار و جاوز السراج و سار.
همچنین در سال ۱۳۹۹ کتابی با عنوان «در غیاب شاعران» در ایران به چاپ رسید که یکی از پنج بخش آن، گفتگو با حسین منصوری پیرامون شخصیت فروغ فرخزاد را در بر می‌گیرد.
شبلی را با حق رازی بود در میان، گفت: بار خدایا! چون بود که حسین منصور را از میان ما بر گرفتی؟ گفت: رازی بوی دادم و سرّی با وی نمودم بنااهلان بیرون داد، بوی آن فرود آوردم که دیدی.
و از جهال زمانه بسیار رنج کشید و در رد و قبول و غوغای خلق بمانده بود و پیوسته قصد اوکردندی تا او را هلاک کنند چنانکه حسین منصور را که بعضی از سخنان او طرفی با حسین داشت.
بازی بی خرف شماره یک، بکت پنج، دیار خاموشان، روزنه آبی، زنگوله‌ها، شبی در حلبی آباد، صندلی را کنار پنجره بگذاریم و …، عبادتی بر مصیبت حسین منصور حلاج، ویس و رامین، هفت درباری،
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال انگلیسی فال انگلیسی فال آرزو فال آرزو فال اوراکل فال اوراکل