جهان خوش

لغت نامه دهخدا

جهان خوش. [ ج َ خُش ْ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. جلگه و معتدل است. سکنه آن 281 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات، لبنیات، چغندر. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد جلگه معتدل است.

جمله سازی با جهان خوش

جهان خوش است «نظیری » قلم به جلوه درآر که گلشکر ز سر نوک خار می‌خیزد
دهان غنچه لب و روی چون گلستانت بهاروار چوگل سربسر جهان خوش کرد
دایم به جای دانه دل خویش می خورد مرغی که در ریاض جهان خوش نواترست
ز روی صورت و معنی جهان خوش است ولی چنانکه پای ورم کرده فربهی است نزار
بیدلی در سایهٔ پل رفته بود فارغ از هر دو جهان خوش خفته بود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال اعداد فال اعداد فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال انگلیسی فال انگلیسی