جرمناک

لغت نامه دهخدا

جرمناک. [ ج ُ ] ( ص مرکب ) گنه کار. بزهکار مجرم:
جرمناک است ملامت نکنیدش که کریم
بر گنه کار نگیرد که ز در بازآمد.سعدی.

جمله سازی با جرمناک

دل شد چو ز توبه جرمناک ای ساقی آن جرم به باده شوی باک ای ساقی