تخلیه شدن

واژه تخلیه شدن که در لغت‌نامه‌های معتبر فارسی همچون ناظم الاطبا به سادگی به معنای خالی شدن تعریف شده است، در زبان فارسی امروز دارای عمق معنایی بیشتری است و به عنوان یک مصدر مرکب، فرآیندی فعال و انفعالی را بیان می‌کند. ریشه این واژه از کلمه خلاء یا خالی گرفته شده و با افزودن تصریف تَفْعِیل به معنای طلب کردن یا انجام دادن فعلی به صورت متعدی) به فعل خالی کردن (تخلیه کردن) تبدیل شده و سپس با اضافه شدن شدن به حالت مجهول و انفعالی (تخلیه شدن) درمی‌آید. این بدان معناست که تخلیه شدن فرآیندی است که طی آن یک ظرف، مکان، یا وضعیت از محتویات یا بار وجودی خود مبرا می‌گردد. این فعل در ساختار دستوری خود، دلالت بر تحقق حالت تهی بودن دارد که نتیجه کنش یا عاملی خارجی است؛ یعنی چیزی یا کسی دیگر آن را خالی کرده است. بنابراین، این واژه نه تنها به انتزاع فیزیکی اشاره دارد، بلکه به مفهوم انتزاعی رهایی یافتن از فشار، محتوا، یا وضعیت اشغال‌شده نیز دامن می‌زند. در نگاه صرفاً زبانی، ساختار مصدر مرکب آن نشان‌دهنده پیوستگی معنایی قوی است که اغلب در متون رسمی و علمی به کار می‌رود تا جایگزین ساختارهای ساده‌تر شود و دقت مفهومی را افزایش دهد.

لغت نامه دهخدا

تخلیه شدن. [ ت َ ی َ/ ی ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) خالی شدن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) خالی شدن تهی گردیدن.

جمله سازی با تخلیه شدن

سرچشمه آن نزدیک مرز فرانسه است. این رد از تریورا گذشته و قبل از تخلیه شدن در دریای لیگوریا در نزدیکی تاجا، به سمت جنوب جریان می یابد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی فال کارت فال کارت